loading...
انجمن دوستانه بچه هاي تئاتري
Ra.nak بازدید : 10 شنبه 15 تیر 1392 نظرات (0)

 

 


ویلیام شكسپیر را بزرگترین نمایشنامه نویس در زبان انگلیسی دانسته اند. به همان درجه كه سعدی حافظ و فردوسی مظهر تفكر و زبان و ادبیات ایرانیان هستند و گفته های آنان زبانزد خاص و عام است شكسپیر هم در تمدن انگلستان مقامی بسیار ارجمند دارد كه شواهد آن در تشكیل انجمن های مخصوص برای قرائت نمایشنامه های او دسته های سیار یا ثابت هنر پیشگان حرفه ای یا تفننی به نام « گروه شكسپیر » و همچنین تصاویر و مجسمه های متعدد از او و بازیگران نمایشنامه های او نامگذاری خیابانها خانه ها و حتی میكده ها به نام او كاملا مشهود و محقق است . حتی جملات و گفته های او به صورت كلمات قصار و ضرب المثل در گفتگوهای روزمره به گوش میرسد بدون این كه گوینده یا شنونده از منبع حقیقی آن آگاه باشد.
در اوایل قرن شانزدهم میلادی در دهكدهای نزدیك شهر استرتفورد در ایالت واریك انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شكسپیر زندگی میكرد. یكی از پسران او به نام « جان » در حدود سال 1551 به شهر استرتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و « ماری آردن » دختر یك كشاورز ثروتمند را به همسری برگزید . ماری در 26 آوریل 1564 پسری به دنیا آورد و نامش را « ویلیام » گذاشت . این كودك به تدریج پسری فعال شوخ و شیطان شد به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت . ولی به علت كسادی شغل پدرش ناچار شد برای امرار معاش مدرسه را ترك كند و شغلی برای خود برگزیند. برخی میگویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت كه معاصرین او نقل كرده اند در موقع كشتن گوساله خطابه میسرود و شعر میگفت .
در سال 1582 موقعی كه هجده ساله بود دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام « آن هثوی » از دهكده مجاور شد و با یكدیگر عروسی كردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند. از آن زمان زندگی پر حادثه شكسپیر آغاز شد و به قدری تحت تاثیر هنرپیشگان و هنر نمایی آنان قرار گرفت كه تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری كسب كند و بعدا بتواند زندگی مرفه تری برای خانواده خود فراهم نماید.
پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانه های مختلف رفت و در آنجا به حفاظت اسب های مشتریان مشغول شد ولی كم كم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه های ناتمام پرداخت و كمی بعد روی صحنه تئاتر آمد و نقشهایی را ایفا كرد. بعدا وظایف دیگر پشت صحنه را به عهده گرفت . این تجارب گرانبها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت كارهایش را پیگیری كرد كه حسادت هم قطاران را برانگیخت .
در آن دوره هنرپیشگی و نمایشنامه نویسی حرفهای محترم و محبوب تلقی نمیشد و طبقه متوسط كه تحت تاثیر تلقینات مذهبی قرار داشتند آن را مخالف شئون خویش میدانستند. تنها طبقه اعیان و طبقات فقیر بودند كه به نمایش و تماشاخانه علاقه نشان میدادند.
در آن زمان بود كه شكسپیر قطعات منظومی سرود كه باعث شهرت او شد و در سال 1594 دو نمایش كمدی در حضور ملكه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی كرد و در 1597 اولین كمدی خود را به نام « تقلای بی فایده عشق » در حضور ملكه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه های او مرتبا تحت حمایت ملكه به صحنه تئاتر می آمد.
الیزابت در سال 1603 زندگی را بدرود گفت ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویهای نسبت به شكسپیر نشد. جیمز اول به شكسپیر و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا كرد. نمایشنامه های او در تماشاخانه « گلوب » كه در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت بازی میشد. بهترین نمایشنامه های شكسپیر درهمین تماشاخانه گلوب به اجرا درآمد. هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه میآمدند تا شاهد اجرای آثار شكسپیر توسط گروه پر آوازه « لرد چیمبرلین » باشند. اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود كه تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد. در تمام این سالها خود شكسپیر با تلاشی خستگی ناپذیر ـ چه در مقام نویسنده و چه به عنوان بازیگرـ كار میكرد. این گروه علاوه بر آثار شكسپیر نمایشنامه هایی از سایر نویسندگان و از جمله آثار « كریستوفر مارلو » گمشده و نویسنده نو پای دیگر به نام « جن جانسن » را نیز به اجرا در میآورند اما احتمالا آثار « ویلیام شكسپیر » بود كه بیشترین تعداد تماشاگران را به آن تماشاخانه میكشید.
این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه ای ساخته شده بود كه مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریبا در وسط به صورت سكویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه ای منتهی میگشت كه از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده میشد.
شكسپیر بزودی موفقیت مادی و معنوی به دست آورد و سرانجام در مالكیت تماشاخانه سهیم شد . این تماشاخانه در سال 1613 در ضمن بازی نمایشنامه « هانری هشتم » سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد كه آن زمان دیگر شكسپیر حضور نداشت چون با ثروت سرشار خود به شهر خویش برگشته بود . احتمالا شكسپیر در سال 1610 یعنی در 46 سالگی دست از كار كشید و به استرتفرد بازگشت تا درآنجا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد. چرا كه حالا دیگر كم و بیش آنچه را كه در همه آن سالها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش نامههایی كه در این دوره از زندگیش نوشته « زمستان » و « توفان » هستند كه اولین بار در سال 1611 به اجرا در آمدند . در آوریل سال 1616 شكسپیر چشم از جهان بست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا بجا گذاشت . آرمگاه او در كلیسای شهر استرتفورد قرار دارد و خانه مسكونی او با وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا میگردد.
با توجه به تعداد نمایشنامه هایی كه هر ساله از شكسپیر به صحنه می آمد می توان این طور نتیجه گرفت كه او آنها را بسیار سریع می نوشته است . مثلا گفته شده او فقط دو هفته وقت صرف نوشتن نمایشنامه « زنان سر خوش وینزر » (كه در سال 1601 اجرا شد) كرده است . البته این بسیار هیجان آور است كه شكسپیر را در حالتی شبیه به آنچه در این نقاشی میبینیم در ذهن مجسم میكنیم كه تنها با تخیلات و الهامات خود در یك اتاق زیر شیروانی كوچك نشسته است و با شتاب چیز مینویسد اما واقعیت غیر از این بود. آن طور كه گفته میشود شكسپیر بیشتر نمایشنامه هایش را دراتاق كوچكی در انتهای ساختمان تماشاخانه می نوشته است . به احتمال زیاد شكل فشردهای از نمایشنامه را از طرح داستان گرفته تا شخصیتها و سایر عناصر نمایشی با شتاب به روی كاغذ می آورده ... بعد آن را كمی می پرورانده و در پایان زمانی كه بازیگرها خود را با نقشه ای نمایشی انطباق میدادند شكل نهایی آن را تنظیم میكرده است . طرحهای شكسپیر اغلب چیز تازهای نیستند. در حقیقت او این قصه را از خود خلق نمی كرده بلكه آنها را از منابع مختلفی مثل تاریخ افسانه های قدیمی و غیره بر میگرفته است . یكی از منابع آثار شكسپیر كتابی بوده به نام « شرح وقایع انگلستان اسكاتلند و ایرلند » اثر « هالینشد » شكسپیر قصه های بسیاری از نمایشنامه خود را از جمله : « هانری پنجم » « ریچارد سوم » و « لیر شاه » را از همین كتاب گرفت .
ازدیگر آثاری كه از نمایشنامه های شكسپیر به جا مانده است میتوان به : هملت ، شب دوازدهم ، اتلو ، هانری چهارم ، هانری پنجم  ،هانری ششم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
شروع يك كار از صفر است با عضويتتان ما را كمك كنيد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    چت

    <!-- Begin ParsTools.com Chatroom Code --><div  style="display:none;"><a href="http://parstools.com/"><h1>&#1670;&#1578; &#1585;&#1608;&#1605;</h1></a></div><script language="javascript" src="http://parstools.com/chat/?tem=blue&title=www.teatr.r98.ir"></script><!-- End Chatroom code -->

    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 430
  • بازدید کلی : 12,837
  • کدهای اختصاصی